آنچه یافت می نشود آنم آرزوست

درصورت در دسترس نبودن www.ssn2.blogsky.com

آنچه یافت می نشود آنم آرزوست

درصورت در دسترس نبودن www.ssn2.blogsky.com

ترکوندن زن تو اطاق عمل

مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.
در انتهای کادر , در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل".

چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود.
مرد نفسش را در سینه حبس می کند.
دکتر به سمت او می رود.
مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند.

دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم.
اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده.
ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم ...
باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی
روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی ...
اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده ...

با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد.
سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.

با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.

دکتر: هه ! شوخی کردم ... زنت همون اولش مُرد !!!!!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد